شیون فومنی
شیوَنِ فومَنی، میر احمد، شاعر گیلانی (1325-1377 ش / 1946- 1998 م) که بهسبب گرایش به شعر گیلکی و پرداختن به آیین و آداب بومی گیلان، نام و اشعارش در این سامان رایج گشته است.
میر احمد سیدفخرینژاد متخلص به شیون فومنی در شهر فومن دیده به جهان گشود. آموزشهای ابتدایی و 3 سال اول دبیرستان را در فومن و رشت گذراند و 3 سال دوم دبیرستان تا دیپلم طبیعی را در مدرسۀ رازی کرمانشاه سپری کرد. در 1345 ش، از مرکز تربیت معلم، فوقدیپلم تجربی گرفت و وارد آموزشوپرورش شد. از 1346 ش نخست بهعنوان سپاهـی دانـش در طارم استـان زنجان، و سپس در شهرستان ساری مازندران مشغول خدمت شد. در 1351 ش بـه آموزشوپرورش رشت منتقل شد و تا 1375 ش در این شهر، افزونبر آموزگاری، در جایگاه شاعر و شخصیتی ادبی و فرهنگی مشغول کار بود و ازآنپس به تهران مهاجرت کرد (عباسی، 79-80؛ فخرایی، 351؛ سیدفخرینژاد، 7- 8).
شیون فومنی در جوانی به سرودن شعر رو آورد. او در آغاز به سرودن شعر به گویش گیلکی گرایش پیدا کرد؛ چنانکه بیشتر ترانههای محلی خود را طی سالهای 1347-1351 ش سرود. او افزونبر شعر و شاعری، در زمینۀ موسیقی نیز فعالیت داشته است. وی از سویی با سرودن ترانههای فارسی و گیلکی، با خوانندگان و آهنگسازان کشور همکاری کرده (همو، 7)، و از سوی دیگر، در ساماندهی موسیقی گیلان با موسیقیدانان و نوازندگان بومی همکاری تنگاتنگی داشته است. او در 1369 ش، برای تشکیل گروه موسیقی بومی «گیل چاووشان» با فریدون پوررضا (1391 ش) همکاری کرد و چندی نیز عضو شورای موسیقی استان گیلان بود (پوررضا، 5).
شیـون بـرای استـوارکردن سرودههای بـومی، به پـژوهش در فولکلور شمال کشور پرداخت. او چندی در حوزۀ شعر و ادبیات کودکان با سرودن داستانهای منظوم فعالیت کرد و مدتی هم به نگارش فیلمنامه و نمایشنامه روی آورد (سیدفخرینژاد، 8-11).
شعر شیون بسیار ساده و روان است و اینهمه وامدار اصطلاحات و کنایههای آشنای بومی، افسانهها و باورهای محلی، تصویر طبیعت گیلان، و نیز تصویر اوضاع معیشتی مردم آن سامان است. شیوۀ روایت، طنز و زبان بومی، 3 عنصر بنیادین شعر شیون به شمار میروند. شیون شاعری طنزپرداز و جدی است. در شعر محلی او، طنز غالب است. ابزارهای طنز شیون در روایت، عبارتاند از: کنایه، مثلهای گفتاری، شخصیتپردازی، توصیف، تشبیه، مقایسه، مناظره، نکته(خرده)گیری، حاضرجوابی و محاورهگرایی. هنر شیون آن بود که توانست شعر بومی را از عرصۀ کتاب و روزنامه و نشریات، فراتر ببرد و به میان تودهها و اقشار گوناگون اجتماعی آورد.
در نیم قرن گذشته، شعر گیلکی در دو مرحله توانست از محدودۀ کتاب و نشریات و محافل روشنفکری فراتر رود و در میان عموم مردم رایج شود. در مرحلۀ نخست، اشعار محمدعلی افراشته (1278- 1339 ش) با گرایش آشکار مسلکی، از سوی روشنفکران سیاسی در میانم عموم طبقات اجتماعی گیلان، بهویژه اقشار میانی و فرودست، رواج یافت و در مرحلۀ بعدی، شعر گیلکی در سالهای 1350-1360 ش با رشد چشمگیری بر پا خاست و در گسترۀ وسیعتری مخاطب یافت. این مرحله که پس از سالها سکوت آغاز شده بود، وامدار شعرهای شیون فومنی و محمدولی مظفری سیاهکلی (1317-1362 ش) است که با ابزار ارتباطی نوار کاست، در میان مردم نفوذ گستردهای یافت (صدیقی، 4).
جهتگیریها و قالبهای شعری
ترانهسرایی یکی از جهتگیریهای شعری شیون است. او ترانههای فراوانی سرود که گوشههایی از فولکلور گیلان را بیان میکرد (عباسی، 79-81؛ فخرایی، همانجا). ترانههای شیون بیشتر با الهام از طبیعت و زندگی روستایی و با بهرهگیری از زبان روزمرۀ مردم گیلان سروده شده است (شالچی، بش ).
شیون افزونبر ترانه، به منظومهسرایی نیز میپرداخت. منظومههای شعری شیون به دو دستۀ عمده تقسیم میشوند: منظومههایی که خود خالق آنها ست و منظومههایی که از اشعار و آثار دیگران اقتباس کرده، و آنها را با برداشتی دوباره سروده است (حسنزاده، 21). در بخش دوم، دو نوع اقتباس در شعر او وجود دارد: یکی اقتباس از آثار مکتوب و یا شفاهی شاعران و نویسندگان دیگر، چون «منظومۀ شهر هِرت» ساعدی، و دیگر اقتباس از فرهنگ عامه، همچون داستان «گئشه دمرده» (همانجا).
منظومههای «گاب» (گاو)، «آقادار»، و «گاب دَکَفته بازار» از دیگر منظومههای شیون است. منظومۀ «آقادار» نهتنها از نظر مضامین هنری یکی از بدیعترین آثار در گویش گیلکی است، بلکه از نظر مردمشناسی نیز اثری ارزشمند است. موضوع این منظومه از داستان مرقد آقا، اثر نیما یوشیج تأثیر پذیرفته است. در این منظومه، افزونبر اصل داستان که بیانکنندۀ تقدس برخی درختان و دخیلبستن به آنها و نیز گویای باورهای مردم نسبت به آنها ست، برخی آداب و رسوم سفر نیز بیان شده است، مانند آبریختن پشت سر مسافر و از زیر قرآن ردشدن او؛ مهاجرت شغلی؛ 7 سنگ در آب انداختن؛ و آداب و باورهای دیگری چون گرهزدن سبزۀ سیزده، مهاجرت فصلی پرندگان، نام برخی از پرندگان، درختان و میوههای جنگلی، مسافرت با حیوان باربر، و بهرهبرداری گوناگون از درختان.
منظومۀ یادشده بهطور کامل چاپ نشده، اما حیدر مهرابی در مقالۀ «نقد و بررسی منظومۀ آقادار» (ص 20-22)، بخشهای اصلی و مهم آن را مکتوب کرده است. «آقادار» داستان زندگی روستایی فقیری است که هنگام گذر از جنگل، درختی را میبیند و شاخههای آن را برای ساختن چوبدستی میپسندد و نشانه و علامتی رویش میگذارد؛ ازسویدیگر، گروهی آن علامت را نشان مقدس میشمارند و بهعنوان درخت مقدس در اطراف آن به نیایش میپردازند (نک : عباسی، 81-82).
منظومۀ تراژیک «گئشه دمرده» (در گویش گیلکی به معنی عروس غرقشده)، داستانی عاشقانه است که بر بستر ادبیات شفاهی سروده شده، و بسیاری از آدابورسوم و آیینهای وستایی گیلان در آن بیان شده است (نک : همو، 82). این منظومه داستان عروسی است که هنگام رفتن به خانۀ بخت، در رودخانهای غرق میشود. همراه با نقل این داستان، از موضوعاتی یاد میشود، مانند: باور به سرنوشت، ابزارهای سفر، ابزار روشنایی، پاپوشهای بومی، مثلها، روشها و آیین کشتوکار، برخی خوراکیهای طبیعی جنگلی، افسانهها، راههای روستایی و بینشهری، پوشش سقف ساختمانها، تشبیهها، تمثیلها، برخورد اسطورهگونه با برخی حیوانات، آداب عروسکشان، ساز و نقاره، درهسری (انعام بدرقۀ عروس)، خنچه، هفتسین، مراسم عقد، جهیزیه، گردش عروس و داماد به دور آب به هنگام ورود به حیاط خانۀ داماد، رنگ و طرح برخی پوشاک مردانه و زنانه، آداب عروسی، نامزدبازی، مراسم خواستگاری، ابزارهای روشنایی شبانه، حیوانات و حشرات گزنده، پرندگان مهاجر، بازیها و شیطنتهای کودکانه، برخی بیماریها و رسوم عروسی شبانه (نک : همو، 84-85؛ قهرمانی، 40-45).
موضوع منظومۀ «گاب»، چگونگی دادن شناسنامه به روستاییان است. این منظومۀ طنزآمیز با اقتباس از منظومۀ «سجلفاگیران» افراشته، اما با طرحی نو و مضامینی تازه، بهنوعی تغییر هویت انسان روستایی را در نظام استبدادی و بوروکراتیک به تصویر کشیده است. ماجرای منظومه به اوایل دوران حکومت محمدرضا پهلوی بازمیگردد که مأموران ثبت برای صدور شناسنامه، به روستایی در گیلان میروند و برای تعیین نام خانوادگی، مردم یکییکی وارد اتاقی میشوند که مأموران و کدخدا در آنجا نشستهاند. کشاورزی سادهلوح بدون رعایت آداب شهری وارد میشود و مأموران نیز نام او را گاب (گاو) میگذارند. او سپس برای تغییر نام خود بسیار کوشش میکند، ولی نامش را به گوساله تغییر میدهند. پایان منظومه با طنزی تراژیک همراه است.
شاعر در منظومۀ «گاب»، بسیاری از مناسبات اجتماعی و آدابورسوم مردمی را نام میبرد؛ ازجمله، تبانی کدخدا با دولتمردان، جلب توجه کدخدا و دولتمردان از سوی مردم، و مهمانداری و پذیرایی از شخصیتهای فرادست؛ برخی از آدابورسوم همسایگی مثل قرضگرفتن لوازم خانگی و کمککردن به همسایهای که کار سنگین یا مهمانی بزرگ دارد؛ واکنش مردم به شکست و پیروزی یکدیگر؛ نام بسیاری از خوراکیها و بیماریها؛ انواع پوشاک شامل سرپوش و تنپوش و پاپوش؛ نام برخی از حیوانات؛ نام شماری از شاعران بومی؛ برخی عناوین سرزنشآمیز، مانند حلواخورِ سر قبر، و کنیز و کلفت؛ برخی عناوین افتخارآمیز؛ آداب خانهتکانی و ترمیم و تعمیر خانه؛ سوگندخوردن و سوگنددادن؛ اثاثیۀ خانه و لوازم پذیرایی؛ متلکها، مثلها، اشارهها و اداواطـوارهـا؛ و بـرخـی مشغـولیتهـا و کارهـای کـودکانـه (نک : «منظومه ... »، 25- 29؛ نیز نک : عباسی، 82).
شیون فومنی از ضربالمثلهای رایج در فرهنگ مردم ایران، چه فارسی و چه بومی، و نیز واژههای ناب گیلکی استفادۀ فراوان میبرد و همین ویژگی موجب میشود که شعرش همهپسند و دلنشین باشد (صالحپور، 6-7). نمونهای از شعر او چنین است: روزی که میآمد / بامدادش تازه بود / خروسش میخواند / قناریاش ارزن داشت / کبوترش پرواز ... / اینک، در هیاهویی ناخواسته / تنهاییاش را، گم کرده است (رودخانه ... ، 108).
در دفتر کوچه باغ حرف که 174 قطعه از دوبیتیهای شیون را در بر دارد، بیش از 50 مثل و کنایۀ معروف، بهطور مستقیم و غیرمستقیم به کار برده شده است. کاربرد مثل در دیگر آثار او نیز به همین صورت فراوان و چشمگیر است (برای نمونه، نک : از تو ... ، 13-100). شیون در بهکارگیری مثل در منظومۀ «نقل و نبات هاپ» نیز شیوهای زیبا و خلاقانه دارد و بهطور دقیق از این نوع ادبی بهره برده است (نک : حسنزاده، 21).
استقبال مردم از نوارهایی که شیون با صدای خود منتشر کرده بود، موجب شد هم در زمان حیات وی و هم طی دو دهه پس از درگذشت او، موسیقیدانان سرشناس گیلانی برای برخی از ترانـههایـش آهنگسـازی کنند (سیدفخـرینـژاد، 8-10). همچنین منظومۀ «گاب دکفته بازار» را در 1381 ش هنرمندان رادیونمایش گیلان، با کوشش و روایت حامد سیدفخرینژاد (فومنی)، پسر شاعر، در قالب نمایش به اجرا گذاشتند (همو، 10).
پس از درگذشت شیـون، افزونبر برنامههای ادبی ـ فرهنگی، انجمنهای ادبی و هنری، و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی آیین پـاسداشت او را بـرگزار کـردند؛ همچنین، بـرنامههای فرهنگـی ـ ورزشی گوناگونی به یادبود او برگزار شد که برخی از آنها هر سال در سالروز درگذشت او در شهر زادگاهش و بر مزارش برگزار میشود. در دانشکدۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان نیز 3 تن از دانشجویان دورۀ کارشناسی ارشد، پایاننامۀ خود را به موضوع سبک شعری و شخصیت علمی ـ ادبی شیون اختصاص دادهاند (شمسایی).
در زادگاه شیون، خیابان و میدانی را به نام وی نامگذاری، و تندیسش را نصب کردهاند. در میدان سید جمالالدین اسدآبادی در رشت، معروف به سبزهمیدان ــ که امروزه به نوعی میدان یادبود مفاخـر گیلانـی است ــ تندیسی از شیـون فومنی در کنـار دیگر مفاخر این دیار نصب شده است (شمسایی).
شیون فومنی پس از یک دوره بیماری در شهریور 1377، در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت و در بقعۀ سلیمانداراب رشت به خاک سپرده شد (مقدمه بر ... ، 8؛ عباسی، 80).
مآخذ
پوررضا، فریدون، «روزگار باهمبودن»، گیلهوا، رشت، 1377 ش، ضمیمۀ شم 48؛ حسنزاده، علیرضا، «شیون، از تألیف تا اقتباس»، همان، 1380 ش، شم 62؛ سیدفخرینژاد، حـامد، مقدمه بر خیـال گردهگیج، تهران، 1389 ش؛ شالچی، سیامک، «ادبیات شیون فومنی»، ایران (مل )؛ شمسایی، محمدحسین، تحقیقات میدانی؛ شیون فومنی، احمد، از تو برای تو، تهران، 1378 ش؛ همو، رودخانه در بهار، تهران، 1378 ش؛ همو، «منظومۀ گاب»، به کوشش تیمور گورگین، گیلهوا، رشت، 1388 ش، شم 107؛ صالحپور، محمدتقی، «تلخ چون خون نـارس زیتون» (نک : هم ، پوررضا)؛ صدیقی، علی، «فراتر از گسترههای رایج» (نک : هم ، پوررضا)؛ عبـاسی، هوشنگ، درآمدی بر ادبیات گیلکی، رشت، 1389 ش؛ فخرایی، ابراهیـم، گیلان در قلمرو شعر و ادب، رشت، 1377 ش؛ قهرمانی مخسری، پریا، «آدابورسوم ازدواج در منظومۀ گئشه دمرده»، رهآورد گیل، رشت، 1392 ش، س 10، شم 29؛ مقدمه بر رودخانه در بهار (نک : هم ، شیون فومنی)؛ مهرابی، حیدر، «نقد و بررسی منظومۀ آقادار اثر زندهیاد شیون فومنی»، گیلهوا، رشت، 1384-1385 ش، س 14، شم 87؛ نیز:
Iran, www.iran.yours.tv / t641-topic (acc. Feb. 24, 2010).
محمدحسین شمسایی